افسردگی از زمانهای بسیار دور به عنوان یک عارضه روحی در بشر شناخته شد. در واقع انسان زمانی که احساس کرد دیگر چیزی برایش زیبایی ندارد و لذتی از آن نمیبرد و از سوی دیگر، حس کرد حساسیتپذیری او افزایش یافته و به نوعی احساس کجخلقی در او متولد شده بهگونهای درگیر درجاتی از افسردگی شد. البته افسردگی با غمگین بودن فرق دارد.
کمی اشتها، اختلال در خواب (به عنوان مثال پرخوابی یا کمخوابی، کوتاهی خواب، میل به طولانی خوابیدن)، افزایش یا کاهش وزن، تفکر درخصوص مرگ به ویژه این حس که مرگ وسیلهای برای رسیدن به آرامش است (تفکر خودکشی) به عنوان دیگر عوامل مرتبط با افسردگی به شمار میرود.حدود 10 تا 15درصد از افراد افسرده در طول زندگی خود اقدام به خودکشی کردهاند البته افسردگیهایی که پایه ژنتیک دارد جزو این گروه هستند و در اصل اختلالات هورمونهای بدن بهویژه در مغز این افراد موجب میشود تا دست به چنین کاری بزنند.
متاسفانه حدود 5 درصد از این افراد موفق میشوند بهطور جدی با طرح و نقشه فکر شدهای که از پیش تعیین شده، خودکشی کنند. در خانمها اختلال سیکل قاعدگی بهصورت چند ماه یکبار یا در مدت یکماه چندبار در قالب بینظمی از دیگر علائم افسردگی است.